Saeid Juve

J U V E N T U S

از شنیدن فوتبال با رادیو در روستا تا تدریس در آکادمی یوونتوس؛ قصه‌ای که فقط عشق می‌نویسد

سعيد تهوري
Saeid Juve J U V E N T U S

از شنیدن فوتبال با رادیو در روستا تا تدریس در آکادمی یوونتوس؛ قصه‌ای که فقط عشق می‌نویسد

از شنیدن فوتبال با رادیو در روستا تا تدریس در آکادمی یوونتوس؛ قصه‌ای که فقط عشق می‌نویسد

از شنیدن فوتبال با رادیو در روستا تا تدریس در آکادمی یوونتوس؛ قصه‌ای که فقط عشق می‌نویسد

داستان الهام فرهمند، از کودکی در روستای گوشتی فارس تا مربیگری در آکادمی یوونتوس، حکایت تلاش، امید و عشق به فوتبال است. او در این گفت‌وگو از اولین تجربه‌های فوتبالی‌اش، موانع پیش رو و انگیزه‌هایی که او را به بالاترین سطح مربیگری بانوان رسانده، روایت می‌کند.

لطفاً برای هواداران یوونتوس در ایران از خودتون بگید و معرفی کنید خودتون را؛ چه مسیری رو طی کردید تا به مربیگری برسید؟

من الهام فرهمند هستم متولد شهریور ماه 1362 در روستای گوشتی از توابع شهرستان خرمبید استان فارس. یا دهبید سابق. در یک خانواده عشایر عرب زبان بدنیا اومدم و به نوعی میتونم بگم در یک خانواده روستایی اما روشنفکر. تمام دوران ابتدایی و مهم کودکی من در روستا گذشت و اولین بار در پنج سالگی بود که با تماشای فوتبال برادرانم و پسرعموهام عاشق فوتبال شدم. در ده سالگی به شهرستان مهاجرت کردیم اما آخر هفته ها برای کمک به خانواده و البته فوتبال بازی کردن با بچه های روستا به روستا برمیگشتیم. در شهرستان فوتسال بازی میکردیم و فوتبال بدلیل عدم امکانات وجود نداشت تا اینکه با قبولی در کنکور سال 1381وارد دانشگاه اصفهان شدم و فعالیت فوتسالی ما هم اونجا شروع شد. سالهای طلایی ورزش زیر نظر استاد وحید ذوالاکتاف که حامی بینظیر ما بودند.

وی افزود:

فوتسال خیلی بیشتر رونق داشت ولی من واقعا عاشق فوتبال بودم. در دوران دانشگاه عضو تیم فوتسال بودم و زیر نظر خانم سپیده سرجویی تمرین میکردیم و به مسابقات دانشگاهی میرفتیم. من تقریبا در سال آخر دانشگاه بود که فکر کردم بازی کردن به نوعی برای من که باید شروع به کار بکنم تا بتونم از نظر مالی استقلال داشته باشم فایده ای نداره چون فوتسال زنان عملا نقش اقتصادی کمرنگی داشت و بلافاصله پس از فارغ التحصیلی در دانشگاه یزد شروع به تدریس واحد تخصصی فوتسال کردم و عملا مربیگری من در بیست و سه سالگی شروع شد. مدرک مربیگری D فوتبال سال 85 در یزد زیر نظر استاد عزیز خانم میترا چین سری گرفتم. سال 1388 مدرک C رو زیر نظر استاد بزرگوار و عزیزم استاد یزدخواستی گرفتم که ایشون اسم من رو بعنوان نفر برتر برای شرکت در دوره B اعلام کرده بودند که در مدت کوتاهی من در دوره B آسیا در تهران زیر نظر اساتید گرانقدر استاد نادر عربی و استاد حیدر شریفی مدرک روگرفتم. اونجاهم جزو نفرات برتر به مرحله بعد معرفی شدم و در دوره A آسیا زیر نظر استاد بسیار ارزشمندم استاد مرتضی محصص و استاد عربی موفق به کسب مدرک شدم و متوجه شدم که اسمم اونجا هم جزونفرات برتر برای مرحله حرفه ای فوتبال توسط استاد محصص اعلام شده. در طول این سالها که مدارک مربیگری رو تکمیل میکردم مربیگری فوتسال رو فعالانه ادامه میدادم.

در ادامه:

سطح یک و دو فوتسال آسیا رو هم گذروندم و تلاش خودم رو کردم که هرجا فدراسیون به من نیاز داشت همراهی کنم اما معترفم که قلبم در تمام این سالها با فوتبال بود و دنبال فرصتی بودم که بتونم با فوتبال مجدد شروع کنم.

فرآیند مربیگری مسیر سخت اما بسیار زیبایی برای من بود

اولین بار چطور عاشق فوتبال و یوونتوس شدید؟

ما در روستا فوتبال رو از رادیو گوش میکردیم چون برق نبود و تلویزیون نداشتیم. برادرانم و پسرعموهام که پرسپولیسی و استقلالی های دو آتیشه بودند پای رادیو مینشستن و من هم چون بچه آخرخونه بودم اغلب اوقات کنارشون مینشستم و این هیجان باعث شد من بخوام بفهمم این فوتبال چیه که باعث میشه اینا دیوونه بشن. انگار واقعا مساله مرگ و زندگی بود. تا اینکه در ده سالگی که به شهر اومدیم و بازی پرسپولیس رو در تلویزیون دیدم عاشق بازی مجتبی محرمی شدم و کم کم شبها هم ساعت ده و نیم شب بخاطراینکه اغلب پدر مادر روستا میرفتن این آزادی خداداد نصیبم شده بودکه زود نخوابم و با برادرام فوتبال تماشا کنم. بازی های لیگ اروپا، سری A ایتالیا پخش میشد و من بازی یونتووس رو که اون زمان هم بازیکنان شگفت انگیزی داشت رو دوست داشتم و روبرتو باجو رو بسیار دوست داشتم. اما واقعیت این هست که من عاشق تیم آرژانتین و سبک بازیشون بودم انگار چیزی به نام سیستم وجود نداشت وآنها واقعا با تمام وجود بازی میکردند. من عاشق. مارادونا بودم. اون سالها واقعا همه از مارادونا حرف میزدند. فکر میکنم اینکه میگویند مارادونا خدا را عاشق فوتبال کرد.

چه کسی یا چه چیزی الهام‌بخش شما برای ورود به دنیای مربیگری بود؟

سال 82 واحد بسکتبال داشتیم دانشگاه اصفهان استاد عزیز و گرانقدر ما خانم آیلین ملکیان منو تشویق میکرد مربی بسکتبال بشم. و بهم گفت برو توی تیم بازی کن و مربی شو، خیلی دوستش داشتم بهشون گفتم ولی استاد من عاشق فوتبالم. با اون چهره ی درخشانش بهم گفت: آره بیشتر از بسکتبال بهت میاد. انگار این جمله منو بیشتر و بیشتر عاشق فوتبال شدم. چون شنیدن این جمله از آیلین میتوانست دنیای کسی را تغییر بدهد. اوبسیار محبوب و شیفته کارش بود. شیوه ای که او شیفته کارش بود من رو بیشتر به مربیگری علاقه مند کرد. یک مربی بسکتبال منو بیشتر عاشق مربیگری فوتبال کرد. فقط با اون لبخند عمیق و چشمهای براق و نافذش.

بعد از فارغ التحصیلی از داتشگاه اصفهان خانم شهناز یاری برای دوره مربیگری D فوتبال به یزد اومدن و توی اون دوره من از دانشجویانی که واحد فوتسال رو بامن گذرونده بودن خواستم توی دوره شرکت کنند. چند ماه بعد مسابقات دانشگاه های کشور بود و فکرمیکنم ما با تیم دانشگاه یزد به همدان رفتیم و ایشون تیم پیام نور رو داشت.

وقتی بازی اول ما تمام شد ایشون منو صدا زدو گفت:

این بازیکنا همونایی هستن که توی دوره فوتبال شرکت کردند. گفتم بله، گفت باورم نمیشه چجوری اینا اینقدر عالی بازی میکنن.

بعد گفت مربیگری رو ادامه بده. بعضی وقتها یک جمله میتونه تاثیر بسیار بالایی برای ادامه دادن داشته باشه. فکر میکنم از همونجا من دیگه دلم میخواست تمام تلاشم رو بذارم که در مربیگری موفق بشم.

و مساله دیگه ای که من رو همیشه جذب مربیگری فوتبال میکنه کلاس پوشش و شخصیت مربیان فوتبال هست که واقعا در رشته های دیگه خیلی دیده نمیشه.

پیش از پیوستن به آکادمی یوونتوس در عمان، چه تجربه‌های مربیگری یا فوتبالی داشتید؟

قبل از اینکه اینجا با یونتووس شروع کنم بیشترین تجربه من در زمینه کار با نوجوانان در مدارس و دانشجویان در دانشگاه بوده و بعنوان مدرس فدراسیون دوره های مربیگری فوتسال رو تدریس میکردم. در اون تایم شانس وقت گذراندن با پسرم رو به شانس مربیگری فوتبال ترجیح میدادم.

سخت‌ترین چالشی که در مسیر حرفه‌ای‌تون تا امروز باهاش روبه‌رو شدید، چی بوده و چطور از پسش بر اومدید؟

سخت ترین چالشی که باهاش مواجه شدم یک چالش هجده ساله بوده، ورودم به شهرستان یزد و نبود فوتبال برای دختران که من رو مجبور کرد در زمینه های دیگر ورزش فعالیت کنم و خصوصا تمرکزم بیشتر بره سمت فوتسال ولی در کل مسیر این چالش تمام مطالعات من برای استفاده در تیمداری فوتبال و توسعه تیم فوتبال بوده و مطمعنم همین چالش بیشترین کمک رو به من میکنه. همین که الان دارم با فوتبال مجدد نفس میکشم خودش فائق اومدن بر این چالش دو دهه ای هست.

تفاوت محیط فوتبال بانوان در ایران و خارج از کشور رو چطور می‌بینید؟

اگه بخوام با غرب آسیا که محل مطالعات من در زمینه رفتاری اجتماعی هستم مقایسه کنم باید بگم محیط فوتبال ایران یک محیط پویا و پر انرژی هست. ایران یک فدراسیون هست در حالی که بسیاری از سازمان های این منطقه هنوز انجمن هستند. ایران فدراسیون بسیار قدرتمندی داره که اگر بتونه پای اسپانسرها رو به فوتبال دختران ما باز کنه و فوتبالیستهای ما فقط حرفه فوتبال رو. دنبال کنند و دغدغه دیگری نداشته باشند مطمعن باشید این تیم در رقابت حرف برای گفتن خواهد داشت. اینجا مسائل فرهنگی در مورد نگاه خانواده ها به فوتباب دختران تقریبا تازه از پیچیدگی رها میشه ولی ایران قدم بزرگ رو برداشته و حرفه ای شدن رو باید در دستور کار قرار بدن.

یوونتوس و آکادمی عمان

پیوستن به آکادمی یوونتوس چه حسی براتون داشت؟ وقتی اسم یوونتوس رو شنیدید چه چیزی از ذهن‌تون گذشت؟

این سوال رو باید از اونها بپرسید. ولی فکر میکنم از تمام تجربه ام استفاده کردم تا در شش ثانیه اول استخدام این باشگاه بزرگ بشم. مثل یک مربی فوتبال رفتار کردم. منضبط، مصمم و با اطلاعات به روز خصوصا درمورد مکانی که در آن حضور دارم. منطقه GCC.

لحظه یا بازی خاصی از یووه همیشه توی ذهنتون مونده؟

فکر میکنم سال 2000 بود که زیدان از یوونتوس رفت. من طرفدار رئال مادرید بودم. نمیدونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت ولی همیشه بازی های رئال و یونتوس باعث آزارم میشد.

کدوم بازیکن یا مربی یوونتوس رو الگوی خودتون می‌دونید؟ و محبوب ترین برای شما؟

من زیدان رو خیلی دوست داشتم. سبک بازی زیدان و اینکه چقدر صبورانه تیم رو هدایت میکنه باعث میشد به این فلسفه و طرز فکر توجه کنم.

چه پیامی برای هواداران یوونتوس در ایران دارید که امروز با افتخار شما رو به عنوان نماینده‌ای از ایران در خانواده یووه می‌بینن؟

یونتووس یک تیم ریشه دار هست. و فلسفه ی این تیم میتونه در رشد شخصیت هوادارنش موثر باشه

شعار این تیم: The tree of life یا درخت زندگی نمادی از این هست که مثل درخت که ریشه درخاک داره باید استوار رشد کرد و پایداری نشون داد.

و شهر تورین نمادی از شکوه و زیبایی برای هواداران ماست. یونتووس یک باشگاه نیست واقعا نمادی از تاریخ فوتبال و زندگی اجتماعی و فرهنگی ایتالیایی های اصیل هست.

منبع : Juventus.ir



تاريخ : یکشنبه سی ام شهریور ۱۴۰۴ | 8:4 | نویسنده : سعيد تهوري |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.